خب از ه گفته بودم براتون

که وقتی تنهاس میاد با من

و وقتی اون دوتا دوستش رو می بینه کلا میذاره میره

تصمیمم این شد که ولش کنم هر غلطی خواست بکنه

گفتم خب هر وقت خواست با همیم هر وقتم نخواست بره سی خودش

دیگه م بد اخلاقی و اخم و تخم نکردم

چند شب پیشا اومد گفت میخواد واسه یکی از اون دوستاش تولد بگیره

اولش قرار بود کلی باشه و منم دعوت کرد

نمیخواستم برم و پیچوندم و در نهایت طی یه سری صحبت قرار شد خصوصی دو سه نفری تولد بگیرن

بهم گفت کاش تو هم میومدی :/

گفتم نه درست نیست من بیام شما ها باهم صمیمی هستین و اینا من چرا بیام

خلاصه که تو کار این بشر موندم

وقتی باهاشی می پیچونتت

وقتی دوری میکنی که خوش باشه با دوستاش میگه کاش تو هم میومدی ‍♀️

خلاصه من که تصمیم خودمو گرفته بودم و تمام



گذشت تا تازگیا یکی از دوستاش رل زد

دختره خوشش نمیاد دیگه پسره با ه بگرده

یه جورایی از هم دور شون کرد

الان فقط یکی دیگه شون مونده که اکثرا نیست و باز ل میاد می چپه ور دل خودم

حتی یه روز داشتم می رفتم بیرون

شنیدم که صدام کرد و همون موقع اتوبوس اومد و زدم به نشنیدن و رفتم سوار شدم

دیدم بدو بدو دنبال من اومد تو اتوبوس که کجا می ری و راه افتاد دنبالم اومد

خنده م گرفته بود راستش

قبلا ها احساس می کردم آشغالم

هروقت میخواد پرتم میکنه و هر وقت میخواد دوباره برم میداره

اما الان دور وایمیسم

هر وقت بخواد خودش میاد سمتم و هر وقت نخواد میره

الان فرقش با اون موقع اینه که خودشه که داره پاس کاری میشه نه من

و بسی خرسندم از این بابت


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مال منی راز گشایی و ثبت وقایع روزانه غریبه ی آشنا و بانو و چرا غریبه رفت و بازگشت و... شورای دانش آموزی دبیرستان دخترانه مریم 98 پروانه رنگین ⭐️گـــروهـ بـیــن المـللیـ مــحـــشــــن ⭐️ تأسیسات ساختمانی یعقوبی Amanda طاقچه